جدول جو
جدول جو

معنی امام زاده - جستجوی لغت در جدول جو

امام زاده
(اِ دَ / دِ)
امام رکن الدین، از افاضل علما بوده است. وی و پسرش بعد از آنکه تعرض مغول را نسبت بنوامیس مردم بخارا دیدند تاب نیاوردند و با ایشان بجنگ پرداختندو هر دو کشته شدند. عطاملک جوینی مؤلف تاریخ جهانگشا می نویسد: بعد از آنکه شهر بخارا مسخر مغولان گشت وعلما و مجتهدان را بر طویلۀ آخر سالاران بمحافظت ستوران گماشتند و اوراق قرآن در میان قاذورات لگدکوب اقدام و قوایم گردید امام جلال الدین علی بن حسن رندی که مقدم و مقتدای سادات ماوراءالنهر بود روی به امام رکن الدین امام زاده آورد و گفت مولانا چه حالتست ؟ مولاناامام زاده گفت خاموش باش، باد بی نیازی خداوند است که میوزد سامان سخن گفتن نیست. (از تاریخ مغول ص 21)
لغت نامه دهخدا
امام زاده
(اِ دَ / دِ)
فرزند یا نوادۀ یکی از امامان دوازدهگانه. (فرهنگ فارسی معین). شخصی که بلافاصله یا بوسایط کم از نسل امام باشد. (فرهنگ نظام) : این بوسهل مردی امام زاده و محتشم و فاضل و ادیب بود. (تاریخ بیهقی).
امام زاده، زکی زاده، محترم زاده
کریم شهر سمرقند و از کرام خجند.
سوزنی.
لغت نامه دهخدا
امام زاده
فرزند یا نوه امامان (ع)
تصویری از امام زاده
تصویر امام زاده
فرهنگ لغت هوشیار
امام زاده
((اِ. دِ))
فرزند یا نواده یکی از امامان دوازدگانه
تصویری از امام زاده
تصویر امام زاده
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غلام زاده
تصویر غلام زاده
فرزند غلام، پسر غلام و بنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حرام زاده
تصویر حرام زاده
فرزندی که از ازدواج غیر شرعی به وجود آید، ناپاک زاده، فرزند نامشروع، کنایه از بدذات، حیله گر و فتنه انگیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امامزاده
تصویر امامزاده
فرزند یا نوۀ یکی از امامان، کنایه از مقبرۀ فرزندان یا نوه های امامان، فرزند شخصی بزرگ
فرهنگ فارسی عمید
(اِ دَ / دِ شِ)
امام زاده ای است در دهکده ای بهمین نام واقع در دهستان سنکر و کهدمات رشت که از زیارتگاههای منطقۀ گیلان و از آثار قدیم بشمار میرود. رجوع به امام زاده هاشم (ده) شود
لغت نامه دهخدا
(اِ دَ / دِ ؟)
دهی است از دهستان حمزه لو بخش خمین شهرستان محلات، واقع در 23 هزارگزی شمال باختری خمین و 3 هزارگزی راه شوسۀ خمین به اراک. ناحیه ای است کوهستانی سردسیر و دارای 700 تن سکنه است. آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصولش غلات، بنشن، انگور و صیفی و شغل اهالی زراعت و قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(اِ دَ / دِ)
دهی است از دهستان درب قاضی بخش حومه شهرستان نیشابور، واقع در 3 هزارگزی جنوب خاوری نیشابور. در جلگه واقع و دارای هوای معتدل است و 212 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود و شغل اهالی زراعت است. راه اتومبیل رو دارد. مقبرۀ امام زاده محمد محروق و شاهزاده ابراهیم و حکیم عمر خیام در این ده است. و در اطراف آن تپه ای است که آثار باستانی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(اِ دَ / دِ)
دهی است از دهستان نیزار بخش مرکزی شهرستان قم در 58 کیلومتری جنوب غربی قم و دو کیلومتری راه شوسۀ قم به اصفهان، کنار رود خانه قم. آب و هوای معتدل دارد و دارای 120 تن سکنه است. محصول آن غلات و پنبه و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است. راه ماشین رو دارد و بنای امام زاده ساریه خاتون اثر قدیمی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(اِ دَ / دِ مَ)
نام محلی است در کنار جادۀ طهران و قزوین میان طهران و امام زاده حسن. این محل اکنون متصل به طهران و جزو محلات آن است
لغت نامه دهخدا
(اِ دَ / دِ مَ هََ)
محلی است در مغرب جهرم. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اِ دَ / دِ سِ)
امام زاده ای است در شهر ساری به مازندران و مدفن قاسم بن امام موسی کاظم و در نزدیکی امام زاده ملا مجدالدین است. (ترجمه سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 82)
لغت نامه دهخدا
(اِ دَ / دِ یَحْ یا)
از بناهای قدیمی شهر ورامین است. (یادداشت مؤلف) ، پیشنمازی کردن. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به امامت شود
لغت نامه دهخدا
(اِ دَ/ دِ مَ)
دهی است از دهستان بویراحمدی سردسیری بخش کهگیلویۀ شهرستان بهبهان واقع در 38 هزارگزی شمال خاوری بهبهان و 12 هزارگزی شمال راه شوسۀ آروبه بهبهان. کوهستانی و دارای هوای معتدل است. 50 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصولش غلات و پشم و لبنیات و شغل اهالی زراعت و حشم داری و صنایع دستی قالیچه و جاجیم بافی است. ساکنان آن از طایفۀبویراحمدی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(اِ دَ / دِ مُ حَمْ مَ)
ده کوچکی است از دهستان رودبار. بخش معلم کلایۀ شهرستان قزوین. دارای 35 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(اِ دَ / دِ)
دهی است از دهستان حیات داود بخش گناوۀ شهرستان بوشهر، واقع در یک هزارگزی شمال گناوه نزدیک راه شوسۀ ریگ به دیلم. در جلگه واقع و هوای آن گرمسیر مرطوب و سکنۀ آن 600 تن است. آب آن از چاه تأمین میشود. محصولش غلات دیمی و شغل اهالی زراعت است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(اِ دَ/ دِ)
دهی است از دهستان بکش بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون، واقع در 12 هزارگزی جنوب خاوری فهلیان، کنار راه شوسۀ کازرون به فهلیان. در جلگه واقع و گرمسیر است. دارای 93 تن سکنه است و آب آن ازچشمه و قنات تأمین میشود. محصولش غلات و حبوب و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(اِ دَ / دِ سِ)
دهی است از بخش شمیران شهرستان تهران واقع در هزار و پانصدگزی شمال تجریش. در دامنه بنا شده و سردسیر است، 1113 تن سکنه دارد. آب آن از رود دربند و گلاب دره تأمین میشود. محصولش غلات وبنشن و میوه، و شغل اهالی زراعت و کسب است. در تابستان عده بسیاری از طهران به این ده می آیند و تا خاتمۀ تابستان در آنجا می مانند. در سالهای اخیر در نتیجۀ احداث باغ و باغچه و ساختمان به تجریش و دربند متصل شده است و مزرعۀ حسن آباد جزء این ده است و نیز قبرستان ظهیرالدوله که آرامگاه معروفی است در اراضی این ده قرار دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(اِ دَ / دِ سِ)
نام دهی است در بخش سنگر شهرستان سمنان که نام دیگر آن زیارت است. رجوع به زیارت شود، یکی از دو اصل مذهب شیعه، و در اصطلاح ریاست بر عامه است در امور دین و دنیابنیابت از حضرت رسول. بزرگترین اختلافی که در اسلام بین مسلمین بر سر مسائل دینی بروز کرده مسئلۀ امامت یعنی جانشینی حضرت رسول است چه به اندازه ای که مسلمین در این خصوص با زبان و قلم و شمشیر با یکدیگر مناظره و مجادله و کشمکش کرده و جد و جهد و حرارت بخرج داده اند در هیچیک از موارد دیگر از ایشان تا این حد اختلاف و نزاع دیده نشده و علت این امر این است که مسئلۀ امامت بیشتر جنبۀ سیاسی داشته و با پیشرفت عقیدۀ یک فرقه یا فرقۀ دیگر زمام ادارۀ امور دنیوی مسلمین نیز مثل امور دینی ایشان در کف پیشوای فرقۀ غالب قرار میگرفته است و این خلاف که از زمان رحلت حضرت رسول بروز کرده همه وقت بین مسلمین باقی بوده و هست. در باب اینکه چه کسانی استحقاق مقام امامت دارند وامام بچه ترتیب باید تعیین شود و اینکه آیا امام واجب است یا نه و در آن واحد یک امام کافی است یا ائمۀ متعدد، بین فرق مختلف اسلامی اختلاف است. عموم فرق اسلامی بجز یک فرقه از خوارج و دو تن از رؤسای معتزله امامت را واجب میدانستند. فرقۀ نجدات از خوارج میگفتند اصلاً امامت واجب نیست، مردم خود باید بر سبیل حق و بحکم قرآن با یکدیگر معامله کنند. ابوبکر اصم ازقدمای معتزله میگفت در مواقعی که عدل و انصاف بین مردم حاکم است بوجود امام احتیاجی نیست فقط وقتی که ظلم بروز کند امامت واجب میشود. هشام فوطی یکی دیگر از معتزله بخلاف وی عقیده داشت که امامت در موقع حکومت عدل در بین مردم واجب است تا امام شرایع الهی را اظهار کند و در موقع ظهور ظلم ممکن است ظلم کنندگان از او اطاعت نکنند و وجود او موجب مزید فتنه شود. عقیدۀ علمای امامیه این است که هرچه بر وجوب نبوت دلالت دارد بر وجوب امامت نیز دال است چه امامت قائم مقام نبوت میباشد مگر در تلقی وحی الهی بلاواسطه، و امامت لطف عام است و نبوت لطف خاص چه ممکن است روزگار از پیغمبری زنده خالی بماند در صورتی که خالی ماندن آن از امام امکان ندارد و بهمین نظر است که فرقۀ امامیه بحث امامت را از فروع و توابع بحث نبوت و از اعظم ارکان دین میشمارند و ایمان را بدون عقیده به امامت پایدار نمیدانند و کسی را مطلقاً مؤمن میگویند که بعقیدۀ امامیه باشد در صورتی که فرق دیگر امامی آنرا درعداد فروع دین بشمار می آورند و متکلمین اهل سنت فقطبرای رد عقاید شیعه در این باب این بحث را در علم کلام خود داخل کرده اند. (از خاندان نوبختی صص 53-56) :
گفته های عاقلان غفلت شماری با نظر
خود نگویی تا امامت یا رسالت چیست پس.
ناصرخسرو.
ملک امامت سوی کسی است که او راست
ملک سلیمان و علم و حکمت لقمان.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(اِ دَ / دِشِ)
دهی است از دهستان سنگر و کهدمات بخش مرکزی شهرستان رشت، واقع در 17 هزارگزی جنوب دوشبنه بازار و 32 هزارگزی جنوب رشت سر راه شوسۀ رشت و قزوین. در دامنه واقع شده و دارای هوای معتدل و مرطوب است. 352 تن سکنه دارد. آب آن از گل رود سفیدرود تأمین میشود. محصولش برنج و لبنیات و زغال و آهک و شغل اهالی زراعت و گله داری است. بنای امام زاده هاشم که یکی از زیارتگاههای منطقۀ گیلان و از آثار قدیم است در این ده قرار دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(اِ دَ / دِ)
دهی است از دهستان گله زن بخش خمین شهرستان محلات، واقع در 12 هزارگزی خاوری خمین و 6 هزارگزی شمالی راه شوسۀ خمین به دلیجان. در جلگه واقع شده و هوای آن معتدل و دارای 362 تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین میشود و محصولش غلات و چغندر قند و پنبه و میوه و شغل اهالی قالیچه و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(اِ دَ / دِ یَحْ یا)
از بناهای دورۀ قاجاریه در شهر طهران است. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اِ دَ/ دِ یَحْ یا)
محله ای است در شهر ساری. (از ترجمه سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 81)
لغت نامه دهخدا
(دَ دَ / دِ)
قحبه زاده و حرام زاده. (آنندراج). زادۀ زنا و حرام زاده. (ناظم الاطباء) ، زن جلب. (آنندراج). قرمساق. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
ده کوچکی است ازبخش میان کنگی شهرستان زابل، واقع در 14 هزارگزی شمال باختری ده دوست محمد نزدیک مرز افغانستان. دارای 3خانوار سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(حُ دَ)
مصطفی بن حسام الدین حسین بن محمد بن حسام الدین برسوی رومی. مدرس حنفی که در 1035 هجری قمری درگذشته است. او راست: حاشیه بر صدرالشریعه که حاشیۀ تلویح است و حاشیه بر شرح مقاصد و رسالۀ شوقیه. (هدیه العارفین ج 2 ص 439)
محمد بن حسام الدین رومی حنفی. قاضی مکه بود و پس از عزل در شوال 1080 هجری قمری درگذشت. او راست: تفسیرالقرآن تا سورۀ مائده. (هدیه العارفین ج 2 ص 292)
عتیق. مصلح الدین مصطفی. او راست: حاشیه بر تلویح تفتازانی در شرح تنقیح الاصول
او راست: التشریح
لغت نامه دهخدا
تصویری از مال زاده
تصویر مال زاده
جا فزاده موله زای، زن جنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلام زاده
تصویر غلام زاده
برده زاده فرزند غلام، از فرزند خود بدین کلمه تعبیر آورند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امرا زاده
تصویر امرا زاده
امیرزادگان (صفویان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امیر زاده
تصویر امیر زاده
پارسی است میر زاده فرزند امیر شاهزاده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجاق زاده
تصویر اجاق زاده
نجیب شریف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امامزاده
تصویر امامزاده
پیشوازاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجاق زاده
تصویر اجاق زاده
((~. دِ یا دَ))
نجیب، شریف
فرهنگ فارسی معین